زبانحال حضرت زینب سلاماللهعلیها با سر مطهر برادر
شاعر : مرتضی رضایی
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
قالب شعر : غزل
مـنت گـذار بـر سـر زیـنب هـلال مـن از شـوکـت شـمـاست تـمـام جـلال من
شـاهـا تـمـام دار و نـدارم ز دیـگـران ای ماه روی نیزه سـواره، تو مال من
من پر فقط به صحن و سرای تو میزنم دشمن خـیال کرد که بشکـسته بال من
کـروبـیـان چو آدمـیـان لاف میزنـنـد عاشق کجا؟ که هست؟ کسی در مثال من
من کوه عصمتم ندهم معجرم ز دست کو دیـده تا نظـاره کـند بر جـمال من؟
خواهم که فال گیرم و مصحف که پاره است آتش به لب گـرفـت ز تـعـبـیر فال من
گفتی اسارت است و غریبی به روی چشم گفتی بنات من … همه اندر کـفال من
گـفـتی غـم رقیه و دل شـورهام گرفت باشد، غمش کشم به قد همچو دال من
گفتی یهود و شام؛ حسین از خودت بگو گفتی که هیچ؛ هیچ فقط هست قتال من
نقد و بررسی
بیت زیر به دلیل مستند نبودن و همچنین عدم رعایت توصیههای علما و مراجع تغییر داده شد، در بحث غارت معجرها دو نکته مهم باید مورد توجه قرار بگیرد ۱ـ موضوع غارت معجر بر فرض بر اینکه صورت گرفته باشد با آنچه متاسفانه بصورت عام در اشعار آورده میشود بسیار متفاوت است، لازم است بدانیم در عرب آن زمان قسمتی از حجاب زنان (معجر)، پارچهای بوده که در مقابل صورت قرار میگرفته و این جزء حجاب بوده است؛ همچنانکه هم اکنون نیز در عراق، عربستان و بسیاری از کشورهای اسلامی اینگونه حجاب دارند، از اینرو حضرت زینب سلاماللهعلیها در خطبهاشان در مجلس یزید فرمودند: وَ أَبْدَيْتَ وُجُوهَهُنَّ تَحْدُو بِهِنَّ الْأَعْدَاءُ مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَدٍ؛ دختران سول خدا را با صورت باز، شهر به شهر در معرض دید مردم قرار دادی! لذا آنچه در غارت معجرها مطرح است حذف این روبند صورتها بوده است نه اینکه نعوذ بالله اهل بیت کشف حجاب شدهاند همچنان که حضرت زینب سلاماللهعلیها هم بر همین موضوع اشاره میکنند که خود این نیز مصیبت بسیار بزرگ و دردناکی است ۲ـ گفتن و یادآوری غارت معجرها حتی در حد همان روبند صورت شایسته و سزوار اهل بیت نیست!!! آیا اگر خود ما روزی ناموسمان به هر دلیلی همچون باد و... برای لحظاتی نتوانند حجاب خود را حفظ کنند آیا دوست داریم که یکسره به ما متذکر شوند که در فلان روز چادر خواهر، مادر و یا همسرمان را باد برده و .... آیا ما از تکرار این حرف ناراحت نمیشویم؟؟ پس به هیچ وجه شایسته نیست این فاجعۀ تلخ را حتی بر فرض صحت آن بازگو و تکرار کنیم!!!
گـیرم گـرفـتـهاند ز سـر مـعـجـر مـرا کو دیـده تا نظـاره کـند بر جـمال من؟
بیت زیر به دلیل مستند نبودن داستان تنور خولی و مغایرت با روایات معتبر حذف شد؛ زیرا در روایات معتبر کتب تاریخ الامم والملوک ج ۵ ص ۴۵۵؛ الکامل فیالتّاریخ ج ۱۱ ص ۱۹۲؛ مَقْتَل خوارزمی ج ۲ ص ۱۰۱؛ مُثیرُالأحْزان ص ۲۸۸؛ مَناقِبِ آلِ ابیطالب ج ۴ ص ۶۰؛ بحارالأنوار ج ۴۵ ص ۱۲۵؛ جلاءالعیون ص ۵۹۸؛ منتهی الآمال ۴۷۴؛ نفس المهموم ص ۵۱۷ ؛ مقتل جامع ج۲ ص ۳۴ ؛ مقتل امام حسین ۲۰۹؛ تصریح شده است که خولی سر را در کنج حیاط خانه و در زیر تشتی قرار دادند، موضوع تنور خولی برای اولین بار در قرن دهم در کتاب روضة الشهدا تحریف شده است؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید
شاها نبـود رسم که مخـفی ز من کنی اصلا نبـود فکـر تـنـور در خـیـال من